با توجه به مواردمطرحشده و ادامه روند فعلی، توسط مدیریتی که میپندارد میتواند اقتصاد را با دستور، بالا و پایین کند (گویی قبلیها دستور دادن بلد نبودند) بعید است شاهد اتفاقی خاص در مورد کاهش واقعی (افزایش ۱۰۰۰ واحدی و کاهش ۲۰۰ واحدی، به معنای کاهش قیمت نیست) قیمتها باشیم. کاهش قیمت پیشکش، ثبات نسبی قیمتها هم دور از ذهن است. حتی با وجود ردیف کردن اقتصاددانها!!!!!!!! و داشتن ۷۰۰۰!!!!!! صفحه برنامه.
اگر بخش تولید خودروهای با کیفیت و بهروز را فاکتور بگیریم (زیرا کمتر کسی، حتی برای یکلحظه، در عدم تحقق این بخش از وعدهها بهخود تردیدی راه میداد) برخیها کمی به تعدیل و مناسبتر شدن قیمتها با عینک خوشبینی نگاه میکردند. پشتوانه این خوشبینی، مباحثی چون احتمال افزایش تولید، واردات خودروهای خارجی و تثبیت نسبی نرخ ارز بود.
واردات خودروهای خارجی، هم میتوانست مانع از افزایش قیمتها شود و هم بازار را از حالت انحصاری و یکهتازی مونتاژکاران داخلی، خارج کند. اما مگر چند سال قبل از این، واردات خودروهای خارجی آزاد نبود؟ مگر بهگونهای بر روی همین محصولات، تعرفه بسته نشده بود که حتی خودروهای متوسط جهانی، بهعنوان کالاهایی لوکس، در اختیار مردم قرار بگیرد و کوچکترین مزاحمتی برای وطنیسازان ایجاد نشود؟
به نظر نمیآید که در این مورد، انتقادی به وعدهدهندگان وارد باشد بلکه بیشتر باید به آنهایی انتقاد کرد که با داشتن این تجربه، باز هم برروی این گونه وعدهها با خوشبینی بیش از حد، حساب باز کرده بودند.
آیا باید منتظر کاهش قیمت خودروها باشیم؟
بیشتر از یکسال از ورود مجموعهای از مدیران، در بخشهای مختلف صنعت کشور میگذرد. مجوعهای که در دادن وعدههای رنگارنگ، بهشدت با همدیگر رقابت میکردند. در این بین، صنعت خودروسازی نیز از این هجوم، بیبهره نماند.
اما بخش سوم که مهمترین هم هست، مورد مربوط به قیمت ارز است. زمانی به برجام حمله میشد که خسارت محض است و میتوان بدون آن، نفت را به میزان دلخواه فروخت و ارز حاصل از آنرا بهراحتی وارد چرخه اقتصادی کرد. در زمانی که این وعدهها داده میشد برای بخش بزرگی از مردم، امکان راستیآزمائی وجود نداشت. اما اکنون و با نگاهی گذرا به تابلوهای صرافیهای داخل شهر، تشخیص حقیقت نبودن این بیانات، چندان کار سختی نیست. اگرچه همانزمان هم کارشناسان بیطرف و دلسوز، بر شعاری و غیر عملی بودن این وعدهها تاکید فراوان داشتند اما شنیدن کِی بُوَد مانند دیدن. آنزمان میشنیدیم و الان میبینیم.
میزان افزایش تولید، باید متناسب با تقاضا، جهت هرچهکمتر کردن فاصله قیمتی بازار و کارخانه باشد. اما آیا میزان افزایش تولید در این مدت، به اندازهای بوده که بتواند این فاصله را پر کند؟ اخیرا آماری از ثبتنام، جهت دریافت خودرو منتشر شد. ۹۰۰۰۰۰۰ نفر ثبتنام برای فقط ۲۱۰۰۰ دستگاه.
در نهایت باید گفت، اقتصاد یک علم است در یک عالم واقعی، که با آیتمهای واقعی سروکار دارد و بیرحمانه به مسیر خودش ادامه میدهد. این واقعیت تجربی، چندان میانه خوبی با شعار و وعده ندارد و با دنیای خیالی و مجازی وعدهدهندگان، فاصلهای نجومی دارد.
متاسفانه مردم هم با همین دنیای واقعی اقتصاد که برای یک پراید باید چند صد میلیون تومان بپردازند سر وکار دارند نه با آن دنیای عجیب و غریب برخیها که هیچ مشکلی در آن وجود ندارد و اگر هم دارد یا تقصیر تحریمهای ظالمانه!!!! دیگر کشورها است یا جدیدا هم تقصیر خود مردم.
منبع: https://charkhan.com/135662/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B8%D8%B1-%DA%A9%D8%A7%D9%87%D8%B4-%D9%82%DB%8C%D9%85%D8%AA-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%B1%D9%88%D9%87%D8%A7-%D8%A8%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%85/
حالا همانهایی سر کار هستند که تا قبل از آن و در جایگاه منتقد، بهگونهای برخورد میکردند که گویی با کنار رفتن قبلیها و نشستن خودشان بر صندلی ریاست جهت خدمت هرچه بیشتر به خلق، این صنعت وامانده خودروسازی، بهزودی متحول خواهد شد و مردم این سرزمین، بالاخره شاهد طراحی، رونمائی و تولید مدرنترین محصولات در حد تکنولوژی روز دنیا و البته با قیمتهای مناسب، خواهند بود.
همین یک نمونه و این حجم از متقاضی(بنا به هر دلیلی) در برابر تعداد بسیار کم عرضه، نشان از راه زیادی جهت تحقق وعده افزایش تولید(برای مناسبسازی قیمتها) دارد.