بعد از وقایع آبان 98 که منجر اتفاقات نچندان خوشایند در میان مردم و دولت گردید؛ عملا بنزین و قیمت آن تبدیل به پاشنه آشیل سیاستهای دولت شده و موجب گردید از آن به بعد هرگونه تحول جزئی در ارتباط با بنزین سریعا با پخش شایعات گرانی بنزین مواجهه شده و جو روانی جامعه را متاثر ساخته و حتی تکانههایی به قیمت سایر اجناس هم وارد سازد.
از نگاه اقتصادی آنچه در حال روی دادن است به هیچ عنوان با وضعیت کنونی اقتصاد کشور همخوانی ندارد. شیب تند صعودی قیمتهای انواع و اقسام کالا ها به خصوص در بازار خودرو، این وسیله را در بخش عمده ایی از بازار به یک کالای لوکس تبدیل نموده است تا آنجا که بخش عمده ایی از اقتصاد ما را گردشهای هزار هزار میلیاردی قیمت خودروهای لوکس به خود اختصاص داده است. خودروهایی که تنها با بنزین تقریبا رایگان در سطح خیابانهای کشور در حال تردد هستند.
گفته میشود ایران با تقریباً ۱٪ از جمعیت جهان بیش از ۷٪ از کل ذخایر معدنی جهان را در اختیار دارد. بر پایه برآوردها ایران رتبه نخست گاز طبیعی با ۱٫۳٪ گاز جهان و رتبه سوم نفت جهان با ۱۵۸٫۷ میلیارد بشکه نفت شامل ۳٫۵٪ نفت جهان که عمر آنها بیشتر از صد سال برآورد میشود، است. همچنین ایران ۷٪ معادن جهان را دارا داراست.
پیشنهادات:
لذا این سئوال مطرح میگردد به لحاظ سیاسی باید چگونه اندیشید و تصمیم گیری نمود تا قیمت بنزین کمترین تاثیر را بر تحولات سیاسی داخل کشور داشته باشد؟
یادداشت زیر بنا ندارد که به علت یابی رویداد هفته اخیر در این خصوص بپردازد؛ بلکه فقط به دنبال طرح چند سئوال از نگاه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و پیشنهاداتی در ارتباط با بنزین و قیمت آن در ایران دارد.
این انتظار و توقع هرچند در ارتباط با ارزش واقعی مردم انقلابی، اسلامی ایران؛ انتظاری دور از ذهن و بیهوده نیست و بایستی همیشه به نحوی مطلوب و منطقی و البته در خورشان مردم ایران به جامعه عمل برسد، اما در این رابطه باز این سئوال مطرح است؛ آیا هزینه و قیمت استحصال، پالایش و توزیع انرژی در ایران بایستی از کدامین منابع تامین گردد تا مردم کمترین ضرر و زیان در این رابطه را داشته و انتظارشان برآورده گردد؟ آیا بودجه کشور که عمدتا از در آمدهای نفتی صادرات آن به جهان بدست میآید، در شرایط تحریمی و سایر مشکلات عدیده ایی که کشور با آن دست و پنجه نرم میکند، میتواند جوابگوی این درخواست باشد؟
حال چه باید کرد؟
در همین رابطه دلایل مختلفی انتشار یافت که سه دلیل عمده آن یعنی شایعه گرانی بنزین در آینده نزدیک که توسط مسئولین تکذیب شد، خرابی نازل های بنزین جایگاههای سوخت و از کار افتادن برخی پمپهای سوخت رسانی و در نهایت جمع آوری کارتهای سوخت آزاد از جایگاهها ،که گفته شده در برخی از جایگاهها کارتهای سوخت تا یک سوم پمپهای عمل کننده و سوخت رسان رسیده بود، عنوان گردید.
این موضوع در فضای مجازی توسط کاربران و هم در رسانههای مختلف اعم از دولتی و غیر دولتی از سوی مسئولین و تحلیل گران مورد توجه قرار گرفت و بازتابهای گوناگونی داشت.
این مطلب در حقیقت به نوعی غیر مستقیم دولت و مسئولین را در برابر پاسخگویی سریع به مردم در خصوص قیمت بنزین میکشاند که جنبه مطلوب قضیه است. اما باز خورد منفی آن این است که هرگونه تغییر در این رابطه باعث شده است، شجاعت تصمیم گیری و تعیین تکلیف سریع در این رابطه عملا از مسئولین و متولین سلب گردد.
این اطلاعات و اعداد و ارقام چه صحیح باشد و چه غلط، عملا موجب گردیده سطح توقعات مردم از مسئولین و متولیان مربوطه در خصوص سوخت و مصرف انرژی به حق یا ناحق بالا برده شود و مردم خود را صاحب گنجینههای ذخیره شده نفت و گاز و البته تجدید ناپذیر از انرژی های فسیلی بدانند و انتظار داشته باشند این گنجینه؛ همچون برخی از کشورهای حاشیه ایی و همسایه با نازلترین قیمت در اختیارشان قرار بگیرد.
آیا بحرانهای مقطعی که در خصوص خودرو و قیمت بنزین پیش آمده میتواند موجب تاثیر گذاریهای عمیق در زندگی مردم محروم و آسیب پذیر کشور شود ؟ آیا ادامه روند پخش و توزیع بنزین تقریبا رایگان میتواند چاره ساز مشکلات اقتصادی کشور باشد؟ یا اینکه بنزین تبدیل به عاملی برای سوزاندن سرمایههای کشور شده است؟
نگاه سیاسی:
نگاه اقتصادی:
با توضیحات فوق باز این سئوال اساسی مطرح است؛ پس باید چه کار کرد تا هم سرمایه اصلی کشور حفظ شود و هم مردم بتوانند از بنزین استفاده نمایند؟ برای پاسخ به این سئوال؛ پیشنهادات زیر ارائه میگردد:
- تولید و توزیع کارتهای سوخت را شاید بتوان یکی از تصمیمات مناسب و درخور تحسین مسئولین در امر مدیریت سوخت خودروها در سال های گذشته دانست. اما اگر در خصوص استفاده از این کارتها و توزیع به موقع کارتهای مفقودی و همزمان آن برای خودروهای تازه به بازار آمده و همچنین سهمیه های مندرج در آن برنامه ریزی مطلوب نگردد؛ تا جایگاه داران نیازی به کارتهای سهمیه آزاد نداشته باشند، خود بخود، کارت سوخت عملا کارآئی خود را از دست داده یا اینکه خود به معضلی افزون بر معضلات دیگر کشور تبدیل میگردد.
- قیمت ارزان و تقریبا رایگان سوخت در ایران عملا این کالای سرمایه ایی و تجدید ناپذیر که با هزینههای گزاف استحصال، پالایش و توزیع میگردد را به کالای مطلوب برای قاچاق نموده است تا آنجا که توانسته سهم عمده ایی در اقتصاد غیر رسمی در تبادلات مرزی ایران با برخی از همسایگان شرقی کشور ایفا نماید. برای پیشگیری و مقابله با این معضل میتوان راه کارهایی همچون منطقه ایی کردن قیمت بنزین در ایران، ایجاد سهمیههای واقعی مصرفی در این مناطق و نهایت شناسنامه دار کردن عوامل فعال در انتقال سوخت غیر رسمی یا همان قاچاق به کشورهای همسایه نمود. این مهم از طریق همسان سازی کارتهای سوخت با پلاک خودروها در این مناطق میسر خواهد شد.
- در سالهای گذشته در نظر گرفتن سهمیه سوخت مسافرتی یکی از اقدامات پسندیده مسئولین برای ترویج مسافرت مردم و توریسم داخلی و گردش سرمایههای نقدینگی در داخل ایران بود، که این مهم فقط برای ایام نورزی و ابتدای سال مد نظر گرفته میشد. این سیاست با برنامه ریزی خاصی در مناطق ویژه و با استفاده از کارتهای سوخت باید به ایام سه ماهه تابستان تعمیم داده شود. به طور مثال کارتهای سوخت خودروهای شرق کشور بتوانند در صورت استفاده در جایگاههای سوخت در غرب یا شمال یا جنوب از این سهمیه ها بهره برداری نمایند.
- هرچند در سال های گذشته برای برخی از خودروهای عمومی و وانت بارها سهمینه بنزین جداگانه ایی مد نظر گرفته میشود ولی این رویه باید با همسان سازی کارتهای سوخت با مدلهای خودرو و کارکردهای خودرو تمامی خودروها عملیاتی شود. به طور مثال تعیین میزان سوخت ماهانه برای خودروهایی که جنبه کالای لوکس داشته و کمترین بهره مصرف عمومی را دارد با خودروهای که وسیله ایی برای امرار معاش و نقلیه عمومی هستند تفاوت فاحش داشته باشد و این مهم فقط همسان سازی کارت های سوخت امکان تحقق دارد.
- احراز هویت کارت سوخت با مدل خودرو در تمامی جایگاههای سوخت کشور از طریق نصب دوربینهای فعال در مبادی ورودی جایگاه. اینگونه دوربینهای تشخیص هویت هم اکنون در مبادی تردد عوارضی اتوبانهای کشور مورد بهره برداری قرار میگیرد. میتوان کاربرد این دوربین ها را به جایگاههای سوخت هم تعمیم داد و در صورت منطبق بودن پلاک خودرو با کارت سوخت نازلهای بنزین فعال و قابل بهره برداری شوند.